دوقولوهای.عزیزم.ساراوسحر

بهترین روز زندگی مامان

سلام عزیزای دلم میخوام ازاون روزی که تازه فهمیدم که باردار هستم براتون بنویسم.سه سال ازازدواج مون گذشته بود که رفتم ازمایشگاه تست بارداری دادم وقتی بهمون گفتن جواب تست مثبته خیلی خوشحال شدیم روز بعد بیش دکترم رفتم یک سونوگرافی برام نوشت وقتی رفتم سونوگرافی دکتر بهم گفت تبریک میگم بچه هات دوقولو هستن انقدر خوشحال شدم که نمیدونستم چکار کنم دست وباهامو گم کردم وقتی امدم بیرون به شوهرم که گفتم اون خیلی خیلی خوشحال شد اون روز یکی از بهترین روزهای زندگیم بود . نویسنده  .مامان   ...
17 اسفند 1389

دوران بارداری

سلام عزیزهای زندگی. دوران بارداری خیلی بهم سخت گذشت.سه ماه اول حالم خیلی بد بود شبها سردردهای شدید داشتم توماهای چهارم حالم بهتر شد.روزها خیلی خیلی کند بیش می رفت  تو ماه بنجم سونوگرافی رفتم وبهم گفتن بچه ها دختر هستن  خوشحال شدم چون دوست داشتم دختر باشن . ماه اخر خیلی سنگین شدم نمی تونستم تکون بخورم دوست داشتم هر چه زودتر بچه ها به دنیا بیان ونه ماه بسلامتی گذشت ودر روز 29 ابان85 ساعت  9.30 بچه ها بدنیا امدن.   نویسنده.مامان ...
17 اسفند 1389

تولد

سلام امید های زندگی .وقتی به دنیا امدین خیلی نازوکوچولو بودین دوتایی باهم گریه می کردین نمی دونستم چکار کنم مامان بزرگ که تجربه بشتری داشت کمکم میکرد روزهای خیلی سختی بود .وقتی به اون روزها فکر می کنم چقدر بهم سخت گذشت  شما شب  وروز فقط گریه می کردین وشیر می خوردین کارتون شده بود همین تا چند ماه  خواب نداشتم  حتی وقت نمی کردم به خودم برسم .روزهای خیلی سختی بود وشما به امید خدا بزرگ شدین  وبرای خودتون خانوم شدین وکمی شیطون. امیدوارم  هر مادری که دوست داره بچه دوقولو داشته باشه خدا بهش بده وخدا بهش صبر خیلی زیاد بده .   مامان ...
17 اسفند 1389